زن، داخل و خارج از اسلام

قبل از گسترش نظام تابناک اسلام، زن در جهان و بخصوص در سرزمین اروپا موجودی بود بی ارزش و بی اعتبار! تعامل غرب با جنس زن در طول تاريخ يا تفريط گرايانه بوده است، بطوري که در يونان باستان كه تمدن آن هنوز زبانزد است و مبناي تمدن كنوني مغرب زمين دانسته مي‌شود، «شهروندي» و مزاياي آن شامل «رعايا» و «زنان» نمي‌شد. افلاطون، فيلسوف نامدار يونان با آنكه از برابري مردان و زنان حمايت مي‌كرد، امّا خداوند را بسيار سپاس مي‌گفت كه او را مرد آفريده است و نه زن!! فلاسفه گفتگوها داشتند که آیا در وجود زن روح و روان وجود دارد یا خیر؟ و اگر هست حیوانی است یا انسانی؟چون بردگان با وی رفتار شود یا بهتر؟ درانگلستان تا اوايل قرن نوزدهم يعني تا سال 1805 میلادی شوهر قانوناً حق داشت همسر خود را بفروشد و قانون تنها در نرخ گذاري زن دخالت مي کرد. اروپاي ليبرال، تا 1859 مالكيت زن را مطلقاً، حتي بر اموال خويش نمي‌پذيرفت. زن پس از ازدواج مجبور بود كه دارايي خود را به شوهرش منتقل كند. و يا هم افراط گرايانه بوده است؛ که جنبش فيمينيسم و آزادی افسارگسیخته زنان در عصر حاضر بهترين مصداق اين افراط گرايی است، و متآسفانه در اين گيرودار تنها و تنها زن بوده که قرباني شده است. بعد از انقلاب صنعتی علیرغم مبازرات طبقاتی ، با ورود زنان به بازارهای کار، مرد غربی شهوت پرست از یک سو، از قبول تأمین مخارج زن خودداری کرد و از دیگر سو، زن جویای کار غربی با اینکه ساعت کارش بیشتر از مرد بود، حقوقش بسیار کمتر از آن بود و به انواع فسادها تن داد. و چنین بود که سرمایۀ روحی و جسمی خود را به کلی و برایگان در این راه باخت.

در این فضای خاک آلوده و هستی سوز بود که خورشید تابناک آئین اسلام ظهور و بروز کرد تا غبار از روی هستی برگیرد و به قله سعادت و نیک بختی رهنمون سازد. زن نیز در این میان روح انسانی خود را بازیافته و  فارغ از هر گونه مبارزات طبقاتی حقوق انسانی و خدادادیش را به او باز گردانید. و همه حدود و شخصیت و حریم زن مسلمان را دارای احترام دانست و در همه جا حقوقش شانه به شانه مرد اعلام گردید.

مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان باایمان و زنان باایمان، مردان پرهیزکار و زنان پرهیزکار، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شکیبا و زنان شکیبا، مردان فروتن و زنان فروتن، مردان صدقه‌دهنده و زنان صدقه‌دهنده، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار، مردان پاک‌دامن و زنان پاک‌دامن، مردانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند و زنانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند؛ خدا برای همه ایشان آمرزش و پاداش بزرگ فراهم ساخته‌است.(احزاب 35﴾

 مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگرند. هم‌دیگر را به کارهای پسندیده وامی‌دارند و از انجام کارهای ناپسند بازمی‌دارند، نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند، و از خدا و پیامبرش فرمان می‌برند(توبه 71)

قرآن می فرماید هر که بدی کند، جز به مانند آن کیفر نمی‌یابد؛ و هر کس کار شایسته کند، چه مرد باشد چه زن، و به خدا ایمان داشته باشد، به بهشت درخواهد آمد و در آن‌جا روزی بی‌اندازه خواهد یافت. و پیامبر گرامی اسلام، به زنان اجازه داد که به مساجد بروند؛ هرچند در حدیث آمده‌است که خانه‌هایشان برایشان از مساجد بهترند. با ظهور اسلام، زنده به گور کردن دختران که از آداب عرب بود، کنار گذاشته شد، در پیمان ازدواج به جای این که پدر دختر، به دامادش کابین بپردازد، مقرر شد که شوهر به همسرش مهریه بپردازد. زنان حق مالکیت فردی به دست آوردند و حق میراث برای آن‌ها در نظر گرفته شد، در حالی‌که پیشتر فقط خویشاوندان مذکر حق ارث بردن داشتند. به این صورت، با ظهور اسلام موقعیت اجتماعی زنان پیشرفت بسیاری کرد. قرآن مردان را دستور می دهد که با زنان خویش به نیکی رفتار نمایید و با ایشان مهربان باشید؛ با آنان به نیکویی بگذرانید، اگر چه خوش‌آیند شما نباشند. چه بسا چیزها که شما را ناخوش‌آیند باشد، و خداوند برای شما، در آن نیکویی بسیار نهاده است.

در اسلام، نقش مادران بسیار مهم و والاست. مردی به نزدیک پیامبر اسلام آمد و گفت: یا رسول‌الله، از مردم چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: مادرت را" مرد گفت: دیگر چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را. مرد بار دیگر پرسید: پس از او چه کسی را؟ رسول گفت: "مادرت را" چون برای بار چهارم مرد پرسید: دیگر چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: "پدرت را"

اسلام، اختلاط بین زنان و مردان نامحرم را ممنوع کرده‌است. خلوت کردن زن و مرد بیگانه در اسلام، حرام است. البته جدایی جنسیتی در اسلام، به معنی نفی هرگونه رابطه اجتماعی زنان و مردان و حذف زنان از اجتماع نیست.

قرآن محبت و مودت بین زن و شوهر را نشانه و از آیات الهی دانسته‌ است. قرآن، تأمین هزینه زندگی خانواده از جمله خوراک، پوشاک، مسکن و آن‌چه برای رفاه و آسایش همسر و فرزندان ضرورت دارد را برعهده مرد گذاشته است. نفقه در اسلام، انجام وظایف همسری‌است و اگر زن ثروتمند هم باشد، این تکلیف برعهده مرد است. هم زن و هم مرد وظیفه دارند نیازهای جنسی یکدیگر را ارضا کنند. از شوهران خواسته شده که با زنان خود مهربان باشند. اطاعت از شوهر برای زنان واجب دانسته می‌شود، جز در مواردی که شوهر امر به انجام گناهی کند. از زنان خواسته شده ‌است که بر خوی بد شوهران خود صبر کنند. دبیر امور خانه، که امروزه از آن با نام خانه‌داری یاد می‌شود، برعهده زن قرار گرفته‌است. زنان حق ندارند بدون رضایت شوهران، روزه مستحبی بگیرند.  زنان باید برای خارج شدن از خانه از شوهرانشان اجازه بگیرند. و این همه برای تثبیت و پایداری زندگی ای است که زنان بخشی از آن هستند. قرآن به مردان مسلمان سفارش می‌کند که از طلاق همسرانشان خودداری ورزند؛ و سازش را بهتر دانسته است. در شرایط ناسازگاری زن و شوهر، قرآن پیشنهاد کرده ‌است که داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن با هم بحث کنند. از پیامبر اسلام روایت شده ‌است که طلاق منفورترین حلال است.

حال ما انتخاب را با خواننده می گذاریم، آیا زندگی در سایه قوانین شهوانی بشری ضامن سلامت خانواده، مرد و زن و فرزندان است یا قوانین انسان ساز الهی؟