حقیقت انسان و هدف آفرینش وی
حقیقت انسان ؟ - حقیقت زندگی ؟
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت، نقد حال ماست آن
صاحب این قلم سالها به مطالعه و تفکر در احوال انسان و جهان پرداخته است و امروز در حالی دست به قلم میبرد که بر این باور است: تمام بدبختیها و مشکلات بشر از ندانستن و فراموش کردن حقیقت آفرینش انسان و حقیقت حیات وی است و این نادانی به علت بی دینی و بی دینی به دلیل دوری از قرآن است. چون حقیقت آفرینش انسان و زندگی وی را باید تنها از خالق و آفریننده وی پرسید(وحی) و تنها وحی باقی مانده در جهان که از تحریف در امان مانده و باطل در آن راه نیافته، قرآن است(فصلت42). تنها در سایه قرآن است که انسان می آموزد از کجا به این دنیا آمده؟ برای چه آمده؟ چگونه باید زندگی کند؟ و بعد از دنیا به کجا میرود؟ انسان دوست دارد زندگانی جاودانه داشته باشد و از مرگ و نیستی بیزار است و چون فطرتاٌ حقیقت جوست بدنبال یافتن حقیقت زندگی جاویدان است، اما این حقیقت چیست و کجاست؟
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود / به کجا می روم، آخر ننمایی وطنم
همه ما این سئوالات را بارها از خود پرسیده ایم که چه کسی مرا بدینجا آورده است و ناخدای این کشتی حیات کیست؟ این همه رنج و سختی در دنیا برای چیست؟ بعد از عبور از دروازه مرگ چه چیزی در انتظار ماست؟ خوشبختی کجاست؟ آرامش واقعی و کامل در گرو چیست؟ انسان، زمین، آسمان و ستارگان زیبایش با این رازهای شگفت انگیز، رو به کدامین قرارگاه و مقصد در حرکتند؟ این نظم عجیب و پر رمز و راز، طلوع و غروب خورشید همه روزه و پی در پی و آمدن شب و روز در دقیق ترین لحظات، بدون هیچ گونه تأخیر و بی انضباطی، رویش و ریزش حیات زمینی با دقیق ترین چرخه های زندگی، تصادف است یا حکمت و مدیریت؟ اینها سئوالاتی است که ذهن تمام اندیشمندان و فلاسفه را به خود مشغول کرده و دو گونه به آن جواب داده اند. اول جواب پیامبران و اندیشمندان الهی است که از طرف خالق هستی مأموریت یافته اند تا هدایتگر انسان در این راه باشند. که ای انسان بدان و آگاه باش! خدواند خالق تو و تمام عوالم شگفت انگیز حیات است و تو را به این دنیا آورده تا از طریق تفکر عقلی و قلبی در آیات و نشانه های عوالم هستی به وجود خالق خود پی برده و از طریق فرمانبرداری و عبادت خالصانه به وی تقرب جویی، و در این مسیر سختی های زندگی را به جان بخری، تا او نیز در دنیا به تو اطمینان و آرامش خاطر داده و در سرای آخرت به شکل چند برابری تو را پاداش دهد و سعادت و خوشبختی واقعی در نزدیکی و اعتماد به خداست. و دوم جواب دانشمندان و فیلسوفان غیر الهی است که انسان و عوالم هستی را خودساخته و تصادفی می دانند و آخرتی برای انسان متصور نیستند و انسان را مانند سگی ولگرد می دانند که به دنیا آمده تا آنگونه که می خواهد شهوترانی، لذت جویی، درندگی و خونریزی کند و با مرگ برای همیشه نابود می شود. این دو دیدگاه تفاوتهایی دارند که با شناخت این تفاوتها، فطرت انسان نا خواسته او را به سمت دعوت پیامبران و دانشمندان الهی سوق می دهد :1- اگر انسان را مالک مطلق دنیا بدانیم، چون انسانها با هم برابرند، در این صورت هر انسانی برای برآورده کردن شهوات و خواسته های سیری ناپذیر خود هر گونه ظلم و تجاوز را حق طبیعی خود می داند و جهان را با آتش شهوات و خود خواهی خود خواهد سوخت. پس بهتر آنست که انسان را بنده و خدا را مالک هستی بدانیم:
1 |
خدایا جهان پادشاهی تو راست / ز ما خدمت آید خدایی تو راست
2- اگر برای انسان آخرتی نباشد، دیگر کسی احساس مسئولیتی درباره درست یا نادرست بودن کار خود نخواهد داشت و هرج و مرج دنیا را پر خواهد کرد. اما ترس از مدیریت مطلق خدایی که همواره حاظر و ناظر است و نظارتش همیشگی است، انسان را وادار می کند تا کار خود را به بهترین شکل و مورد پسند پرودگار هستی انجام دهد./3- هر چیزی در دنیا هدفی را دنبال میکند : زنبور میخورد و عسل میدهد و باد و ابر و باران میبارد و زمین کشتها و بذرهای ما را که شبها و روزها از آن بی خبر بوده ایم می پروراند(واقعه63)، آیا منطقی است که این کائنات هدفمند را مسخَّر و خدمتگذار انسانی ولگرد و بی هدف دانست!؟ آری برادران و خواهرانم! عقل سلیم انسان که برای کوچکترین ساخته های بشری سازنده و خالقی قائل است و برای هر حرکتی، حرکت دهنده ای! چگونه می تواند بپذیرد و خود را قانع نماید که این همه نظم و ظرافت عوالم هستی تصادف و بی حساب و کتاب است! بنابراین تنها در صورتی که انسان خود را در دامان دین الهی بیاندازد، جواب تمام پرسشهایش را خواهد یافت و از سرگردانی، اضطراب، افسردگی، بیهودگی و پوچی نجات خواهد یافت. اگر فلسفه الهی بر زندگی انسان حاکم شود براحتی با مشکلات کنار خواهد آمد و آنرا امتحانی از سوی خدا و توشه ای برای زندگی اخروی خود می داند و اگر انسان بداند که انسانها همه مثل یکدیگرند و خدای واحدی دارند و معیار برتری آنها فقط تقوا و ترس الهی است، هیچ چیزی نمی تواند او را از مسیر حیات انسانی و رعایت حقوق دیگر همنوعانش خارج کند. اگر امروز انسان در تاریکی مادیات و ظلم و ستم قرار گرفته و بی عدالتی ها گسترش یافته است، بعلت این است که انسان هدف اصلی حیات خود را گم کرده و فریب زیبایی ها و لذتهای زودگذر و فناپذیر دنیا را خورده، مرگ را فراموش کرده و خدا را از یاد برده است. مسابقه مادیات بر زندگی حاکم گشته و فکر بزرگتر کردن خانه، بالا بردن مدل ماشین، موبایل، فیلم، نو کردن لباس، آرایش و لوازم لوکس خانگی و ... تمام فکر انسان را به خود مشغول کرده و جایی برای اندیشیدن در فلسفه و هدف اصلی حیات باقی نمانده است غافل از اینکه با سرعت تمام رو به قبر میرود!
چند گویی که به پیری رسم و توبه کنم / چه کنی گر به جوانی به اجل درمانی
در حالی که خداوند میفرماید: فاستبقوا الخیرات(مائده48) یعنی هدف زندگی مسابقه خیرات و نیکی هاست نه مسابقه مادیات!و میفرماید زندگی آخرت را طلب کنید و زندگی دنیا تنها باید وسیله ای برای رسیدن به زندگی آخرت باشد(قصص77). لذتها و سرگرمی های زود گذر دنیایی فقط مُسَکِن و درمان علامتی است و عمر کوتاهی دارد و درد اصلی را درمان علتی نمی کند و بیماری دوباره عود خواهد کرد. به همین خاطر هیچ گاه انسان نمی تواند در مقابل این موج عظیم سئوالات و آینده نامشخص، آسوده خاطر بماند. انسان بعد از مدتی از تکرار و روزمرگی سرگرمیها و خوشیها خسته می شود و فقدان هدف و معنای اصیل و واقعی برای زندگی او را در معرض انواع بیماریهای روحی- روانی، افسردگی، سختی و ناخوشایندی و حتی خودکشی قرار خواهد داد:{و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مىكنيم./طه124}
لذت از انـدرون بـاشد نز بـرون / ابلهی دان جستن قصر و حصون
آن یکی در کنج مسجد شاد شاد / وآن یکی در باغ ترش و بی مراد
2 |
گواه و شاهد این سخن ما همین بس، که امروزه آمار بیماریهای روحی و روانی،
افسردگی و خودکشی در آمریکا چنان افزایش یافته که آنها را به فکر تأسیس وزارتخانه ای جدا تحت نام وزارت روانشناسی انداخته است. انسان وقتی مي خواهد يک لباس بخرد آنهمه در انتخاب آن دقت مي کند، پس چرا در گزينش باورها و اعتقاداتمان که در آينده خود ما و نسل های آينده ما تأثيرهای مهمی خواهد داشت، دقت و بررسی نکنيم؟
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر / که این حدیث از پیر طریقتم یادست
مجو درستی عهد ازجهان سست بنیاد / که این عجوزه عروس هزارداماد است
و این همه به علت دوری از قرآن و پندهای خداوند تبارک است: روزها، ماه ها و سالها میگذرد و عده ای حتی آیه ای از قرآن را قرائت نمی کنند، حتی ترجمه اش را نمی خوانند. و کاربرد قرآن برای آنها منحصر است در : مبارکی سفره عقد، بدرقه مسافر، ورود به خانه جدید، بوسیدن و استخاره کردن، سوگند خوردن، خواندن در مجالس ختم و ... از سوی دیگر، بعضی افراد مقید به قرائت قرآن هستند و از این نظر، با قرآن در ارتباطند، ولی هیچ گاه در صدد درک مفاهیم آیات قرآن برنمی آیند. اینان که هدف اصلی شان کسب ثواب است، پیوسته الفاظ قرآن را به زبان می آورند، بدون آنکه معنای آنچه را می خوانند بفهمند. عده ای نیز قرآن را می خوانند و در فهم معانی آن می کوشند، ولی در عمل به آیات قرآن، سست و بی توفیقند و در این میان، تنها اندکی از انسانها هستند که مفاهیم و معانی قرآن را درک و همواره آن را تلاوت میکنند و با عمل به آیه های آن، سرنوشت سعادت باری را برای دنیا و آخرت خود رقم می زنند.
3 |
آری! قرآن در میان ما مهجور و تنها گشته است. همچنانکه در قرآن کریم نیز از زبان رسول اکرم ص می خوانیم: پروردگارا! قوم من قرآن را کنار گذاشتند و از آن دوری جستند(فرقان30). این در حالیست که درمان تمام دردها و شکایات ما از بی عدالتیها و ظلم و فساد جوامع بشری همه در قرآن و کلام خالق است، اما چرا ما از آن بی خبریم؟ ما قبل از هر چیز انسانها را به خواندن و فکرکردن در کتاب الهی قرآن سفارش می کنیم. جواب تمام سئوالات فطری و آرامش خاطر و سلامت روح و روان و هدایت راستین و زندگانی حقیقی را فقط باید در قرآن جستجو کرد چرا که قرآن کلام خالق انسان و خالق هستی است و چه کسی از خالق به نیاز و دردهای انسان آشناتر است. آری، خواندن کلام خدا و هم صحبتی با خالق هر گونه اظطراب و بی قراری را از انسان دور می کند و قلب را آرام می کند. به همین خاطر قرآن تدریجی و آرام آرام بر پیامبر اسلام نازل شد تا همراهی همیشگی قرآن، رنجها و سختیهای مسیر زندگی و دعوت را برایش آسان و قابل تحمل کند و قلبش هر لحظه به آن آرام گیرد : تا قلبت را به وسيله آن آرام گردانيم (فرقان32). پیامبر رحمت و صاحب رسالت می فرماید : « در قرآن خبر مهم پیشینیان، آیندگان و داوری و دادرسی جدی میان شما ثبت است و هر کس از روی نافرمانی آن را مهمل گذارد، خداوند وی را در هم می کوبد. با قرآن هیچ دوستی و عشقی منحرف نمی شود، هیچ زبانی به خطا نمی رود، هیچ دانایی از آن سیر نمی شود و تازگی و طراوتش با تکرار زیاد کهنه نمی گردد و شگفتیهایش پایان نخواهد یافت. آری هرکس قرآن را دوست بدارد، راستگوست، هر کس به آن عمل کند، به پاداش نیک می رسد و هر کس دیگران را به سوی آن فراخواند، به راه راست هدایت گردد.» باز گویم آنچه در جان مضمر است / این کتابی نیست چیز دیگر است چونکه در جان رفت جان دیگر شود/ جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
درمان چیست: برای تربیت ربانی انسان و دعوت وی به سوی دین قبل از هر چیز لازم است که فلسفه و هدف اصلی حیات را برای وی روشن ساخت تا این ریشه های سالم، درخت دینش را استوار و بارور سازند. دعوتگران دلسوز و کسانی که خداوند توفیق زندگی در سایه قرآن را به آنها ارزانی داشته، برای آشتی دادن و دعوت مردم به سوی دین و تفکر در قرآن، باید از روش دعوت قرآنی پیروی کنند. 13 سال دعوت پیامبر در مکه صرف ساختن بنای اندیشه صحیح اسلامی- قرآنی بوده است. و بنای اندیشه صحیح اسلامی بر سه محور اساسی بیان می گردد.1- مبدأ حیات: پیدایش توسط خالق واحد هستی (از کجا آمده ام؟) 2- هدف حیات: ادامه راه انبیاء (آمدنم بهر چه بود؟) 3- مقصد حیات: جهان پس از مرگ (به کجا میروم؟) - کسی که حقیقت حیات و فلسفه آفرینش را در سایه پاسخ گویی و روشن ساختن این سه سئوال دریابد، دعوت وی به سوی فروع عبادات نیز آسان می گردد. اما کسی که این حقیقت را بدرستی نشناخته، سخت تسلیم می شود و فروعات دین هیچ یک وی را آسوده خاطر نخواهد ساخت. به همین خاطر سوره های مکی و اولیه قرآن(بیشتر سوره های کوتاه آخر قرآن) مکرراً با یادآوری نعمت ها و رحمت های الهی، بیان تاریخ و سرنوشت پیشینیان، یادآوری مرگ و نمایش معاد و فنای دنیا و بقای آخرت، انسان را به تفکر و استفاده از قوه عقل خود در فهم منشأو هدف و مقصد حیات دعوت می کند. کسی که مبدأ، هدف و مقصد را بدرستی نشناسد در خطر انحراف است ولی کسی که این سه را بدرستی شناخت، هر امری که پیش آید اگر با هدفش در تضاد باشد آنرا کنار گذاشته و آنچه را که با روح و حقیقت هدفش از زندگی سازگار است، براحتی خواهد پذیرفت. چرا که : هر کس چراي زندگي را يافت، با هر چگونهاي خواهد ساخت. متأسفانه بسیارند برادرانی که سالها درس دینی خوانده، اما چندان مقید نماز و جماعت و غیره نیست، براحتی نمازشان قضا شده و دلشان تکان نمی خورد و خاشع نمیگردد، و یا خواهری که بعد از چند سال فراگیری علوم دینی، هنوز تعریف حجاب شرعی را نمی داند، در رفتار و برخوردش با حیا برخورد نمی کند. و این همه به غلط بودن روش برمیگردد. روش باید قرآنی باشد تا دلها بلرزد و خاشع شود.
قرآن را زندگی باید کرد: قرآن تنها کتابی است که تهدید جدی در آن است، مي لرزاند و مي گرياند و شاد مي کند. قرآن زندگی را جدی می داند و با آن از در جدیت وارد می شود، برخلاف فکر کنونی بشر که زندگی را بازی، کور، بدون برنامه و شوخی می دانند. بسیاری از مفاهیم و سخنان قرآنی در کتابهای دیگر نیز آمده است اما خود قرآن و بیان و فضای قرآن متفاوت از بیان دیگران است.
زحصر گرچه فزون است نسخه های فصیح / یکی که ختم فصاحت نمود قرآن است
44 |
بیان قرآن دلها را میلرزاند و تکان می دهد و به خشوع و فروتنی وادار می نماید، تا کسانی که ترس از خدا و روز حساب دارند خاشع و فروتن تسلیم شوند(طه3). یکی از بزرگان می فرماید وقتی من می خواهم با خدا صحبت کنم نماز می خوانم و وقتی خدا می خواهد با من صحبت کند قرآن می خوانم. راستی چه گفتگو و همنشینی و مکالمه ای بالاتر از مکالمه و گفتگو میان خالق و مخلوق؟ مختصر بگویم قرآن پر از زندگیست، پر از جاودانگیست و گنجهای خود را در اختیار کسانی قرار می دهد که با روح دانستن برای بکار بستن به آن روی آورند. و آنکس که دور از قرآن زندگی می کند، پر از نیستی و پوچی و سرگردانیست. هر کس که با قرآن و در سایه قرآن زندگی کند و با آن مأنوس شود، لذت و حلاوت و شیرینی ایمانی به او داده خواهد شد که با هر مشکلی خواهد ساخت : کلید گنج سعادت قبول اهل دل است / مباد آنکه در این نکته شک و ریب کند(بقره2)
حافظا در گنج فقر و خلوت شبهای تار / تا بُود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
انسان در سایه قرآن می آموزد که: زندگانی واقعی، زندگانی در سایه قرآن و قوانین الهی و در حاکمیت خداوند بر زندگیست و غیر از این همه زندگیها بازی و سرگرمی و بیهودگیست(حدید20/شعرا89/زخرف33)
54 |
راهنمای انس با قرآن : براستی آیا تا به حال فکر کرده اید که سخنان و اعمال ما به چه میزان برخاسته از قرآن و هماهنگ با مفهوم آن و مشوّق براى نزدیك شدن و اُنس و مطالعه و فراگیرى آن است؟ بنابراین پیشنهاد می کنیم هر شبانه روز را با قرآن همراه باشید و هر اندازه که مقدور بود از قرآن را خوانده و در معنی آن فکر کنید تا سکینه و آرامش واقعی را همواره در کنار خود داشته باشید، فرامین الهی را مرور کرده تا از بیماری غفلت نجات یابید: قرآن را شمرده شمرده بخوان(مزمل4). خواندن شبانه روزی قرآن ایمان را تازه کرده و جانی دوباره و همتی مضاعف می بخشد: ای کسانی که ایمان آورده اید، ایمان بیاورید(نسا136) یعنی ایمانتان را تازه کنید. چرا که : دیو بگریزد از آن قــوم که قرآن خوانند. / بچه ها را از کودکی با قرآن آشنا کنید و به آنها بگویید قرآن برنامه زندگی راست و درست است و باید جزو مهم ترین درسهای او باشد. متأسفانه در مدارس ما کم اهمیت ترین کلاسها کلاس قرآن است! اگر بچه شما کار خوبی میکند تشویقش کنید و بگویید در قرآن نوشته این کار خوبیست، و کاری کنید بچه قرآن را در دست پدر و مادرش در طول روز ببیند، به بچه یاد بدهید قرآن را ببوسد و به آن احترام بگذارد، صدای قران روزانه در خانه باشد تا بچه هنگام شنیدن صدای قرآن نگوید چه کسی مرده! اُنس با قرآن مسیر فكرها، اخلاقها، تصمیمها و برخوردها را عوض مىكند. به امید روزى كه همه چیز ما در سایه قرآن باشد و قرآن نور فكر، قلب، قیامت ما باشد. از مطالعه و قرائت ماشین وار پرهیز کنید. قران قرائت باید آگاهانه و پویا باشد. اگر زبان عربی نمی دانید ترجمه قرآن را بخوانید. قرآن را آنچنان بخوانید که گویا همین الآن بر شما نازل شده است و خداوند دارد با شما سخن میگوید هرگاه به آيه اى كه در آن تشويق است میرسید، با علاقه فراوان به آن روى آورید، چشم جانتان را با شوق بسيار در آن خيره سازید. و هرگاه به آيه اى كه در آن بيم و انذار است، میرسید، گوش دلتان را براى شنيدنش باز كرده، گمان کنید كه صداى ناله آتش سوزان دوزخ و به هم خوردن زبانه هايش در گوش جانتان طنين انداز است. قرآن را آهسته بخوانید و در معنی آن فکر کنید تا عظمت سخن خدا را بشناسید. در حال نماز یا خواندن قرآن گریه کنید تا رحم از دل نرود اگر چشم گریه نمی کند دل باید گریه کند. گریه نکردن از سختی دل است و سختی دل از گناه زیاد است و گناه زیاد از آرزوی زیاد است و آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است و فراموش کردن مرگ سرآغاز همه بدبختی هاست. چرا که اگر انسان اندیشه گر و متفکر باشد تنها موعظۀ مرگ او را کفایت می کند. چرا که هر لحظه ممکن است مرگ او را برباید و او بر هیچ چیزی قادر نباشد در حالی که چند لحظه پیش در اوج قدرت بود. {کفی بالموت واعظاً- موعظۀ مرگ دانایان را کفایت است}
تو آنی که از یک مگس رنجه ای / که امروز سالار و سر پنجه ای
به حالی شوی باز در قعر گور / که نتوانی از خویشتن دفع مور
و پیامبرص فرمودند: قرآن شفای دلها و روحهای انسانهاست و بزرگترین شفاعت کننده در قیامت قرآن است و قرآن در هر پوستی وارد شود آتش جهنم در آن اثر نخواهد کرد. و هنگام وفات فرمودند من میروم و دو معلم در بین شما به جا میگذارم یکی گویا و یکی خاموش، معلم گویا قرآن است و معلم خاموش مرگ، ولی افسوس امروز معلم گویا خاموش است و معلم خاموش فراموش شده است. نسخه قانون ما عین شفاست/مصحف ما مستفاد از مصطفاست/ و اما بعد، خداوند در تورات می فرماید: ای بنده من شرم نمی کنی که اگر نامه یا پیامی از برادری به تو برسد حتی اگر در راه باشی به طرفی چرخیده و می نشینی و حرف به حرف نامه را می خوانی و در معنی آن فکر می کنی، و این کتاب من نامه ای است که من برای تو فرستاده ام تا در آن فکر کنی و با دستورات انسان سازش زندگی کنی ولی تو از آن فرار می کنی و اگر هم بخوانی در آن فکر نمی کنی و به آن عمل نمی کنی، جز اندکی از شما که شب در آن فکر کرده و روز به آن عمل می کنند. و حضرت علي رض فرمودند كه رسول خدا ص فرمودند: «هان! آگاه باشيد كه به زودي فتنههايي رخ خواهد داد. گفتم: يا رسولالله! راه خروج از آن فتنهها چيست؟ فرمودند: كتاب خدا » و قرآن میفرماید : اگر مردم ایمان بیاورند و تقوای الهی پیشه کنند، بركات آسمانها و زمين را بر آنها می گشائیم(اعراف96).
خواننده عزیز! این برگه را کپی کن و به دیگران برسان که پیامبر ص فرمودند: هر کس دیگران را به سوی قرآن فراخواند، به راه راست هدایت گردد. شايد با این کار به ظاهر کوچک در مسير زندگيشان تأثيري بسیار بزرگ بگذاري كه هرگز فكرش را نمي كردي!
مراد مـا نصيحت بود و گفتـيم / حوالت با خـدا كرديم و رفتيم
اگر در سرای حقیقت کس است / از این گفتار پندیش بس است
کتابفروشی طاها : دولت آباد، روبروی مسجد محمّد مصطفی(ص)- 09188309845(کاکاخانی)
عرضه کتب دینی، قرآنی، اخلاقی، ادبی، تاریخی، داستانی، کودک و نوجوان
برگرفته از وب سایت : http://tahaketab.blogfa.com
(( مرگ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر مطالعه نکنیم ))
6 |
يا رب هر كس كه ياد كند در دعاي خير مرا / به فضل خويش همه حاجات او به خير برآر